سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*
*
*
*
*
*
*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که از نزدیکترین فاصله به حرف تو گوش می دهد! - ام بـــــــی ام تــــــــــو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فروتنی، زیور دانش است . [امام علی علیه السلام]
ام بـــــــی ام تــــــــــو
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • می گویند عشق که می آید ، عقل کور می شود و انسان نمی تواند مثبت و منفی ها را به شکل واقعی ببیند و فقط مثبتها را می بیند . اما من می گویم وقتی عشق پا به میدان می گذارد ، عاشق هنوز هم منفی ها را می بیند ، اما معشوق را به خاطر منفی داشتن می بخشد و می گوید که این منفی ها قابل گذشت و اصلاح هستند و در قیاس با آن همه مثبت اصلا قابل اعتنا نیستند . به عبارتی وقتی عشق ظاهر می شود میزان بخشیدن هم افزایش می یابد و هر چه عشق بیشتر باشد بخشودگی و اغماض و چشم پوشی هم بیشتر است .

    مادرها را به خاطر بیاورید!یادتان می آید وقتی در کودکی کار خطایی می کردیم و همه برای تنبیه شدن ما بسیج می شدند ، پشت دامن مادر پناه می گرفتیم و او که خیلی مواقع حتی نمی دانست چه کرده ایم فورا رای به بی گناهی ما می داد و می گفت که همه خطاکارند و بچه ها اگر شیطنت نکنند سالم نیستند و خلاصه به شکلی ما را قبل از همه می بخشید و به ما آرامش می داد .

    فکر می کنید چرا خیلی از دختران با وجودی که می دانند فردی که به خواستگاریشان آمده از بعضی جهات مشکل دارد باز هم ازدواج با او را می پذیرند!؟جواب بسیار ساده است !! این دختران مشکل خواستگار خود را قابل بخشش و قابل چشم پوشی و از جهاتی اصلاح شدنی می دانند و به همین خاطر بر خلاف میل اطرافیان باز هم او را به عنوان همسر خود می پذیرند . این دختران به هیچ وجه کور نیستند و در واقع به خاطر عشق و علاقه ای که پیدا کرده اند ظرفیت بخشودگی شان بالا رفته و از خطاهای معشوق چشم پوشی می کنند! حالا از شما سوالی دارم و انتظار دارم که خوب روی این سوال و جوابی که می دهید فکر کنید . در واقع جوابی که شما به این سوال می دهید موضوع این بحث است و به شما نوید می دهم که اگر خوب روی سوال و جوابی که می دهید تامل کنید خواهید دید که این مطلب آرامش جاودانه و بیکران و بی واسطه ای را بر زندگی شما حاکم می کند .

    سوال من این است:"چه کسی ما را از پدر و مادر و همسر و دوست بیشتر دوست دارد؟به عبارت دیگر آن کدام موجود عالم است که عشق و محبتش نسبت به تک تک ما از هر موجود دیگری حتی مادر و همسر بیشتر است؟"

    جواب بسیار ساده است . همان کسی که او را به عنوان خالق هستی و صاحب کاینات می شناسیم . یعنی همان موجودی که ما در فارسی به او "خدا" می گوییم و مالک کل زمین ها و آسمان هاست . شاید یکی که خیلی گناه کرده باشد و خود را روسیاه ترین موجود عالم بداند از راه برسد و بگوید که حتی خدا هم از او رویگردان شده و دیگر عزیزش ندارد . اما این با منطق ابتدایی که من و شما خوب می دانیم درست نیست و جور درنمی آید!!؟ چرا که همه خوب می دانیم موجودی که خدا نخواهد باشد ، حتی اگر تمام عالم و آدم دست به دست هم دهند ، او یک لحظه هم نمی تواند بیشتر زنده بماند و بلافاصله به دیار نابودی و فنا فرستاده می شود . پس همین که هستیم و نفس می کشیم همین بودن ما نشانگر آن است که خالق هستی بی اعتنا به نظر همه آدم های رنگ و وارنگ دنیا ، ما را عزیز می دارد و به ما عشق می ورزد . ممکن است بگوئید ما گناهان بسیار زیادی انجام داده ایم و این گناهان بین ما و خداوند عالم فاصله انداخته است . اما حقیقت آن است که چنین فاصله ای هرگز وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت و خالق کاینات به واسطه عشق و علاقه بی نهایتی که به تک تک مخلوقاتش دارد ، با وجود دیدن این گناهان ما را می بخشاید و در نزدیکترین فاصله با ما منتظر است تا نگاهمان را برگردانیم و چشم در چشم مهربانش دوزیم و در زیبایی نگاهش غرق آرامش ابدی گردیم .

    یعنی درست شبیه مادری که قبل از برگزاری هر دادگاهی رای به بی گناهی و بخشودگی فرزندش می دهد ، خالق کاینات هم ، که عشقش میلیونها برابر بیشتر از عشق تمام مادران عالم است ، ما را بخشیده و به هیچ وجه قصد ندارد آرامش و زیبایی زندگی از این به بعدمان را به واسطه خطاهایی که مرتکب شده ایم بر ما حرام کند . او با قرار دادن فرصتی به نام بازگشت یا توبه ، این نشانه را سر راهمان گذاشته که فقط با یک لب جنباندن و دل همراه کردن می توانیم مثل روز اول پاک و پاکیزه شویم و با خدای خود بی اعتنا به نظر دیگران به راز و نیاز بپردازیم .

    رابطه بین هر موجودی با خدای خودش یک رابطه شخصی و اختصاصی و کاملا محرمانه و خصوصی است و این اطمینان را به شما می دهم که خالق کاینات به دلیل عشق پایان ناپذیرش حتی برای لحظه ای ناآرامی و نگرانی و دلواپسی شما را از بابت بار سنگین گناهانی که بر دوش می کشید نمی خواهد و فقط با اشاره شما همه خطاها را می بخشد و در نزدیکترین فاصله از شما به حرف هایتان گوش می دهد!

    فکر می کنید چرا بسیاری از آدم ها سالهاست به کار خطایی مشغولند و هنوز هم با وجودی که می دانند راه به خطا می روند ، دست از خطا برنمی دارند و به آن کار اشتباه ادامه می دهند!!؟ دلیلش خیلی ساده است!! یک نفر که معلوم نیست شکل و قیافه اش چگونه بوده روزی که این شخص قصد داشته برگردد با او برخورد کرده و به او گفته که دیگر موجودی حساب بخشیده شدنش نزد خدا ته کشیده و او دیگر قابل بخشش نیست و باید تا آخر زندگی بار سنگین این نابخشودگی ابدی را بر دوش بکشد!!

    اما حقیقت این است که موجودی حساب ما نزد خداوند عالم هرگز ته نمی کشد و ما هر لحظه که اراده کنیم و با تمام وجود در محضر حضرت حق سر تسلیم فرود آوریم بلافاصله می توانیم حضور او را با دنیایی از عشق و آرامش ، بدون نیاز به هیچ واسطه بیرونی مستقیما در درونمان حس کنیم .

    در این رابطه بد نیست داستانی را نقل کنم: می گویند روزی سگی هار به دختر بچه بی گناهی حمله کرد . دختر ترسیده بود و سگ هم بسیار وحشی بود . در این لحظه برادر کوچک دخترک از راه رسید و با چوب و سنگ ، به سگ حمله کرد و او را کشت .

    وقتی اهالی ده متوجه قضیه شدند پسرک را به خاطر شجاعتش تشویق کردند اما پسرک بسیار غمگین و وحشت زده بود . او را نزد مرد عارفی که از آن ده عبور می کرد بردند تا با پسرک صحبت کند . پسرک دائم زیر لب می گفت که معلم پیر دهکده گفته که انسان نباید به حیوانات آسیب برساند و اگر چنین کند در آن دنیا همان حیوان به سراغش می آید و آزارش می دهد .

    مرد عارف لبخندی زد و دستی بر سر پسرک کشید و گفت:"اما پسرم تو به خاطر حمایت از خواهر کوچکت این کار را کردی و خداوند عالم خودش خوب می داند که دلیل کار تو چه بوده و به همین خاطر تو را می بخشد و تو باید به این بخشش از طرف خداوند اطمینان داشته باشی"

    اما پسرک حرفهای مرد عارف را قبول نداشت و دائم همان جمله معلمش را تکرار می کرد . مرد عارف که دید حرفش در پسر اثری ندارد از جا برخاست و سری به علامت تاسف تکان داد و خطاب به مردم گفت:"متاسفانه معلم او هر که بوده ذهن او را نسبت به بخشایش بی نهایت خداوند مخدوش کرده و او اصلا باور ندارد که بخشش خالق کائنات بسیار فراتر از قضاوت های امثال من و معلم اوست . او باور دارد که خطایی مرتکب شده و سزاوار مجازات است و برای چنین کسی هیچ کمکی از من ساخته نیست . بروید همان معلم را پیدا کنید شاید او بتواند نظر پسرک را برگرداند .

    در این هنگام مرد عارف راهش را کشید تا از آن ده بیرون برود . پدر پسرک نگران از سرنوشت پسرش به دنبال مرد عارف دوید و از او پرسید:"اگر ما نتوانیم معلم را پیدا کنیم و اگر پسرک باز هم روی بخشیده نشدنش توسط خالق کاینات اصرار کرد چه اتفاقی می افتد؟"

    مرد عارف آهی کشید و گفت:" آن وقت پسرک در این دنیا زندگی خوبی را تجربه نخواهد کرد و در آن دنیا سگ منتظر او خواهد بود تا همان گونه که پسرک باور دارد مجازاتش کند!! این کمترین تاوانی است که شخص بی اعتقاد به بخشایش بی نهایت خالق کاینات باید بپردازد ."

     



    الــــــــــــکـس ::: شنبه 87/2/14::: ساعت 4:44 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    Google


    در کل اینترنت
    در این سایت

    دریافت کد

     

    کد دوکاره جستجو گر گوگل

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 3
    بازدید دیروز: 34
    کل بازدید :103082
    این صفحه را صفحه ی خانگی خود کنید
    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ
    Click Here To Navigate
    سفارش تبلیغ
    --------------------------------------------------------------------------------
    >>لوگوی وبلاگ من<<
    ام بـــــــی ام تــــــــــو

    >>لوگوی دوستان<<
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ

    من یک به دنبال با سن با کد شهر
    تا

    p.d

    -----------------------------------------------------


    Javascripts


    >>موسیقی وبلاگ<<
    ">
    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<